بر خلاف آن چه که بسیاری از کارآفرینان فکر می کنند، یک محصول خود به تنهایی نمی تواند نقش یک برند را برعهده داشته باشد. بسیاری از شرکت ها به عرضه محصول می پردازند نوآوری جدید یا راه های جدید در ایجاد محصول، با فرض این که راه ها و روش ها قبل قدیمی شده اند، انجام می شوند. دقیقا این جا، جایی است که بسیاری از افراد اشتباه فکر می کنند، آن ها باید برنر خود را طراحی و عرضه کنند.
بیشتر بخوانید: ارزش های بنیادین برند، درست مثل یک آدم
تصور کنید برای خرید یک جفت کفش وارد سایت دیجی کالا شده اید. آیا یک جفت کفش با برند نایک را بر می دارید یا یک کفش با قیمت پایین تر را انتخاب می کنید؟ به هر حال کفش کفش است. مگر غیر از این است؟
بله، اشتباه است. زمانی که مشتریان انتخاب می کنند، این برندها هستند که اهمیت پیدا می کنند. مشتریان هزینه بیشتری را برای کفش نایک پرداخت می کنند چرا که در طول زمان، این برندها هستند که درک از کیفیت، ثبات و صداقت را در ذهن مشتریان و مخاطبان ایجاد می کنند. رهبری برندهایی مانند نایک به نسبت محصولات و خدمات کار بیشتر می طلبد، برندها ذهن و احساس مشتریان را نسبت به کیفیت پر کرده اند. زمانی که مشتریان به برندی اعتماد می کنند، این باعث وفاداری مشتری می شود و زمانی که وفاداری در مشتری ایجاد شود، وی بیشتر خرید می کند.
شرکت هایی که به جای برندسازی، به عرضه محصولات می پردازند، زمانی که محصولی با قیمت کمتر توسط رقبا وارد بازار شود، به راحتی شکست می خورند. در این شرایط افراد ترجیه می دهند محصولات جدیدتر و با قیمت پایین تر خریداری کنند. در این زمان است که رقابت بر سر قیمت آغاز می شود.
برای مثال، در سال ۲۰۰۴ دو شرکت Contour و GoPro محصولات دوربین عکاسی را وارد بازار کردند. یکی از شرکت ها بهترین محصول را با کیفیت عالی تولید کرد و دیگری به ایجاد برند روی آورد. شرکت Contour اولین رده محصول از دوربین های POV را برای فعالیت های ورزشی تولید کرد و محصول را عرضه کرد. شرکت GoPro الهامی برای ورزشکاران و خلق لحظات رویایی با استفاده از این برند را در ذهن مخاطب ایجاد کرد. شرکت GoPro برندی را با تمرکز بر ارزش برندشان و با شعار “حفظ لحظه ای رویایی از احساسات مانند یک Pro (حرفه ای)” را در ذهن مشتریان ایجاد کرد. برند GoPro در ابتدا احساسات ورزشکاران و بعد از آن الهام را در احساساتشان ایجاد کرد. امروزه برند شرکت GoPro مانند یک فعل است. “GoPro it” به معنی خلق لحظات عالی و رویایی در ذهن مخاطب می باشد.
هرگز ویژگی ها و عملکردتان را به صورت معلق ایجاد نکنید. بر عکس، بر پیام ها و داستان هایتان تمرکز کنید.
بیشتر بخوانید: ۱۲ روش برتر ساخت برند شخصی در سال ۲۰۱۸
برندها آرامش ذهنی را ایجاد می کنند.
مشتریان، ذاتا، از ریسک گریزان بوده و همواره در جستجوی صلح و آرامش هستند. اگر برندهایی که آن ها استفاده می کنند باعث داشتن تجربه مثبت در آن ها شود، این آرامش در ذهن وی ایجاد یک خاطره مثبت خواهد کرد که این برند ها قابل اعتماد و اتکا هستند. تنها در این صورت است که در زمان خرید، مشتریان برند شما را با آرامش خیال انتخاب خواهند کرد.
برندها در زمان تصمیم گیری اطمینان خاطر می دهند.
هایپرمارکت ها انتخاب های بسیار متنوعی از محصولات را پیش روی مشتری قرار می دهند. گاها این تنوع بسیار فراتر از توقع مشتری نیز می باشد. سوال این است که چه چیزی باعث می شود یک محصول با یک برند خاص را از بین سایر محصولات انتخاب کنیم؟ استفاده از برندها برای شناسایی محصولات می باشد، بلافاصله و با کمترین فاصله فکری. این وظیفه برند است که موجب می شود یک محصول برای شما نسبت به محصولات دیگر دلپذیرتر بوده و حس متفاوت تری را برای شما ایجاد می کند.
برندها ارزش را افزایش می دهند.
چرا مصرف کنندگان پول بیشتری را برای محصولاتی که به اصطلاح برند هستند (دقیق تر بخواهم بگویم محصولات برندهای معتبر) در مقابل سایر محصولات پرداخت می کنند؟ آیا این دسته از محصولات کیفیت بیشتر و بهتری دارند و یا تنها قدرت و ارزش برند در جامعه بیشتر است؟
البته در پاسخ باید بگوییم که به احتمال زیاد ترکیبی از هر دوی این ها می باشد. محصولات با برند موفق به واسطه قیمت های بالا و خوبی که دارند پول بیشتری را نیز به سمت کارخانه ها می برند و باعث سود آوری بیشتر شرکت ها می شوند. بنابراین تا حدودی طبیعی است که سازنده محصول، سعی در تولید محصول با کیفیت بالا داشته باشد.
بیشتر بخوانید: ۵ پیشنهاد برای حداکثرسازی وفاداری مشتری
برند ها بیا ن می کنند که ما چه کسی هستیم.
برند گوشی موبایل شما چیست؟ ماشینی که با آن رانندگی می کنید چیست؟ برند کفشی که می پوشید چیست؟ برند هایی که استفاده می کنید نشان می دهد که شما کی هستید و می خواهید چه کسی باشید. افراد به صورت هوشمندانه از برند هایی که می خرند استفاده می کنند و به برند ها به صورت تصوری ازخود نگاه می کنند. کمپین کلاسیک برند اپل با نام “I’m a PC / I’m a Mac” به خوبی نشان می دهد که برند ها می توانند بر شخصیت افراد منعکس شوند و خود ادراکی استفاده کنندگان را بیان کنند.
البته شاید این دیدگاه تا حدودی نتیجه حرکت جامعه به سمت مصرف گرایی بوده و با آنچه که سعدی بیان می کند “نه همین لباس زیباست نشان آدمیت” در تناقض است. اما حقیقتی است که وجود دارد و نمی توان آن را نادیده گرفت.
برند ها به مصرف کنندگان دلیلی برای به اشتراک گذاری می دهند.
همه ما نظراتی درباره تجربیات خودمان در مورد محصولات مختلف داریم، و دوست دایم تا این تجربیات را با دیگران به اشتراک بگذاریم. فرقی هم نمی کند که آن یک کتاب خوب باشد، یا یک فیلم خوب و یا حتی یک وعده غذایی خوب. افراد با بیان تجربیات مثبت خود از برندهای مختلف (چه به صورت کلامی و تحت عنوان تبلیغات دهان به دهان و چه به صورت اینترنتی در وبسایت و یا شبکه های اجتماعی) در حقیقا به دفاع از برند مورد نظر خود برمی خیزند. با پیشرفت هر چه بیشتر تکنولوژی در دنیا، ما فرصت بیشتری را برای به اشتراک گذاری تجربیاتمان به دست آورده ایم. برند های قوی و با صلابت دلیلی برای به اشتراک گذاری هر چه بیشتر این تجربیات را در مشتریان ایجاد می کنند.
در طول زمان، پتنت محصولات از بین می رود، رقبا در بازار بیشتر می شوند. شرکت هایی که محصولات را با بازار می فرستند و بر محصول محوری تمرکز کرده اند، در گذر زمان، نسبت به شرکت هایی که برند خود را در ذهن مشتری حک کرده اند، شانسی برای بقا نخواهند داشت. همواره در نظر داشته باشی:
یک برند ایده ای در ذهن مشتری است، پس برند خودتان را تعریف کنید.
پیشنهاد نویسنده: راهنمای آموزش برندسازی
مقاله بسیار خوب و پرمغزی است. ممنون از لطف نویسندگان محترم آکادمی فروش
خیلی ممنونم از لطف شما