چرا رپورتاژ آگهی طرفدار دارد
مخاطبین شما خوششان نمیآید به آنها چیزی بفروشید. در عوض، موضوعی برای فکر کردن در اختیارشان بگذارید. این کار به شما کمک میکند افرادی را به عنوان مشتری جذب کنید که دیدگاههای متفاوت دارند ولی وفادار به برند شما هستند. به دلیل اینکه این نوع از تبلیغات تقریباً به تازگی وارد گود ابزارهای بازاریابی شده است، بسیار در مورد مزایا و معایب آن سخن به میان میآید. برخی میگویند رپورتاژ آگهیها میتوانند برای خوانندگان گمراه کننده باشند. اما معایب رپورتاژ به دلایل زیر نتوانستهاند جلوی پیشرفت این ابزار و پرکاربرد شن آن را بگیرند.
در ادامه به ۴ دلیل پیشرفت رپورتاژ آگهی میپردازیم. با ما همراه باشید.
۱. مشتریان وفادار
نوعی تبلیغات آنلاین وجود دارد که در آن پرداخت بر اساس کلیک صورت میگیرد (Pay-Per-Click یا PPC). این نوع تبلیغات فقط یک هدف دارد و آن فروش است. PPC با نفوذ در هر صفحهای که مشتریان بالقوه در آن هستند بازار را هدف قرار میدهد. درصدی بسیار کم از این موارد، PPCها کلیک میخورند و درصد کمی از این کلیکها به مشتری تبدیل میشوند. متاسفانه تنها کاری که PPCها قادر به انجام آن هستند به تبدیل فرصتها به مشتری است. فرصتها آماده خرید هستند و این کار تقریباً کاری ساده است. شاید این روش برای برندهایی که تثبیت شدهاند کمی کارساز باشد، اما قطعاً منتظر سرنخ شدن برای برندهای جوان و تثبیت نشده کاری بیهوده است. رپورتاژ آگهی به شرکتها این امکان را میدهد که با مشتریان خود رابطه معنادار برقرار کنند. با هدفگیری ارزشها و روش زندگی مصرفکنندگان شرکتها میتوانند مشتریانی وفادار برای خود دست و پا کنند که هر بار برای خرید به سراغ شما میآیند.
۲. تنفر از فروشنده
خصوصاً نسل جدید خیلی سریع متوجه میشوند که شما قصد فروختن چیزی را به آنها دارید. باید بدانید که این نسل از این کار متنفر است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، ۵۱% افراد بین ۱۸ تا ۴۴ سال بیشتر به محتوای سفارشی اعتماد میکنند تا تبلیغات سنتی. این روند فراگیر شده است. جوانان از نرمافزارهای مسدود کننده تبلیغات استفاده میکنند و افراد پرنفوذ را بیشتر قبول دارند تا آگهیهای تلویزیونی را. اگر کارتان را درست انجام دهید، رپورتاژ روی اعصاب کسی نمیرود. حتی میتوان گفت که تبدیل به گامی مثبت برای جامعه میشود. تبلیغات باید ریشه در ایدههای ناب داشته باشد، نه در آگهیهای آزاردهنده و شعار.
۳. بهبود بازاریابی
بهترین امکانات یک محصول را نمیتوان بدون شرح دادن به کسی معرفی کرد. شرکت خودروسازی بیوک امریکا برای حل این مشکل به رپورتاژ روی آورد. این شرکت بنا داشت ارزش یک تست درایو ۲۴-ساعته را شرح دهد. برای این کار، رپورتاژی در مورد اینکه چگونه میتوان یک روز تعطیل را با فعالیتهای سرگرم کننده پر کرد به مخاطبین خود ارائه داد؛ فعالیتهایی از قبیل رفت به پارک، سر زدن به یک غذاخوری، و همراهی با دوستان خوب. بعد از این همه کار، شرکت بیوک تست درایو ۲۴-ساعته را به مخاطبین معرفی کرد و از آنها پرسید: “چگونه میتوانید ۲۴ ساعت آینده خود را بگذرانید؟ بیوک جدید را تجربه کنید.” تبدیل یک تست درایو به امری که مصرفکننده با آن در سطح سبک زندگی خود ارتباط برقرار میکند یک دست آورد به حساب میآید. این کار از یک طریق به راحتی دست یافتنی است و آن محتوای سرگرم کننده یا آموزنده است.
۴. ارائه محتوای ناب
تبلیغات بومی خوب تقریباً هیچ ربطی به محصول یا خدماتی که ارائه میشود ندارد، بلکه بیشتر به ایدهای بر میگردد که احساسی را برمیانگیزد، آموزنده است، و سرگرم میکند. بویسله رپورتاژ این امکان در اختیار کسب و کار قرار دارد تا در مورد مسائل اجتماعی نظر دهد، مردم را بخنداند، و گستره دید مصرف کنندگان را بوسیله محتوای با کیفیت بالا ببرد. باید توجه داشته باشید که این نوع محتوا دقیقاً همان چیزی است که مردم به دنبالش هستند. رپروتاژ باید همگام با دیگر محتوای یک وبلاگ یا شبکه اجتماعی منتشر شود.
در برخی رسانهها همچون Upworthy، تبلیغات بومی نسبت به محتوای عادی رسانه ۵/۳ برابر بیشتر دیده میشوند، ۳ برابر بیشتر به اشتراک گذاشته میشوند، و ۹/۲ برابر بیشتر توجه به خود جلب میکنند. توانایی تبلیغ کردن بوسیله انتقال ایدههای خوب نوعی تغییر مثبت برای جامعه به حساب میآید. در اقتصادی که به تبلیغات تهاجمی و شرکتهایی که برای فروش هر کاری میکنند عادت کرده است، تبلیغات بومی یک نفس راحت به حساب میآید. رپورتاژ آگهی به شرکتها زمینهای برای اشاعه ایدههای خوب به جای ترویج مصرفگرایی میدهد.
اگر دلیل دیگری برای استفاده از رپورتاژ آگهی به عنوان ابزاری برای بازاریابی و تبلیغات دارید با ما در میان بگذارید.
با تشکر از اطلاعاتتون در مورد رپورتاژ ها