“همیشه حق با مشتری است”؛ بدون شک این جمله را بارها و بارها و از افراد بسیاری شنیده اید. دلایل بسیار زیادی برای تایید این جمله وجود دارد. به عنوان مثال: این مشتری های شما هستند که باعث رونق کسب و کارتان می شود. از طرفی مشتریان شما درباره کسب و کار و اجناس شما اطلاعاتی زیادی ندارند و این خود دلیلی است که حق را همیشه به آن ها بدهید. اما آیا واقعا همیشه حق با مشتری است؟ از این قانون نانوشته تا کنون سوء استفاده های زیادی صورت گرفته است. به عنوان مثال موارد بسیاری گزارش شده که در فروشگاه های لباس، صرفا برای رضایت مشتری لباسی بدون رسید خرید پس گرفته شده، حال آنکه آن لباس دزدی بوده است! صحبت کردن درمورد این قانون نانوشته از حوصله ی این مقاله خارج است. در اینجا می خواهیم مشتری را از زاویه ی دیگری مورد بحث قرار دهیم و به رابطه ی مشتری با خودمان (به عنوان یک فروشنده) بپردازیم. باید دقت کنیم که این رابطه، یک رابطه ی متقابل است. به عنوان مثال ما در قبال مشتریان عصبانی وظیفه داریم خونسردی خود را حفظ کنیم و تلاش خود را بر روی آرام کردن ایشان متمرکز کنیم اما باید به یاد داشته باشیم که اجازه ی سوء استفاده از خود یا کارمندانمان را به آن ها ندهیم. کلید داشتن یک فروش خوب شاید این باشد که ما باید خدمات خود را به گونه ای ارائه دهیم که مشتریان ما تمایل دیدار دوباره ی ما را داشته باشند و حتی ما را به دوستان خود نیز معرفی کنند. در آکادمی فروش برای شما پنج حقیقت درباره ی فروشندگان و مشتریان را گردآوری نموده ایم. امیدواریم شما چه به عنوان فروشنده و چه به عنوان مشتری ، بتوانید از این موارد استفاده ی لازم را ببرید. با ما همراه باشید:
